Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شبستان»
2024-05-01@22:22:06 GMT

میثم تمار فدایی راه حق و الگوی ولایت پذیری

تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۹۵۹۴۹

میثم تمار فدایی راه حق و الگوی ولایت پذیری

میثم تمار از صحابه پیامبر(ص) و یاران سه امام معصوم حضرت علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین (ع) بیست و دوم ذیحجه سال ۶۰ هجری قمری به همان شکلی که حضرت علی (ع) پیش بینی کرده بودند، به شهادت رسید.

به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، میثم تمار از یاران ویژه امام علی (ع) است که نحوه مرگش توسط حضرت امیرالمومنین علی (ع) پیشگویی شده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به طوریکه روزی حضرت علی (ع)خطاب به میثم می‌فرماید: «به خدا روزی را می‌بینم که به خاطر دوستی تو با ما، زبانت را می‌برند و تو را از درختی که از آن روزی می‌گیری (درخت نخل)، حلق آویز می‌کنند. این راز را از پیامبر (ص) شنیده‌ام.» میثم تمار بیست و دوم ذیحجه سال ۶۰ هجری قمری همانگونه که حضرت علی (ع) پیش بینی کرده بودند، به شهادت رسید.

 

میثم تمار کیست؟

میثم تمار ابتدا غلام بود و توسط حضرت علی (ع) خریداری و آزاد شد. امام علی (ع) او را بسیار دوست داشت و احترام زیادی برایش قائل بود. میثم نیز متقابلاً علاقه شدیدی به حضرت داشت. میثم را به خاطر آن که خرما فروش بود، تمار گویند. امام علی (ع) سال‌ها قبل از شهادت میثم، او را از چگونگی شهادتش آگاه کرده بود. او قبل از شهادت به همگان گفته بود که مولایش امام علی (ع) طرز شهادت او را به وی گفته است. حکام جور قصد داشتند به نحوی غیر از آن چه که امام فرموده بود، میثم را به شهادت برسانند، ولی سرانجام طبق پیش‌بینی امام علی (ع) زبان گویای او را بریدند و این دوستدار آل علی (ع) به جرم حمایت آشکار از اهل بیت رسول اکرم (ص) و دوستی با آن‌ها، توسط عبیداللَّه ابن زیاد، حاکم کوفه به شهادت رسید.

میثم، فرزند یحیی، ابتدا غلام زنی از طایفه بنی اسد بود، حضرت علی(ع) او را خرید و آزاد کرد.  وی در زمان پیامبر نیز می زیست; هر چند در حوادث زمان آن حضرت یادی از او نشده، اما او را از اصحاب پیامبر(ص) به شمار آورده اند.

 

میثم تمار، مسلمانی فداکار و شیعه ای وفادار و خالص بود. گفته اند که شش پسر داشت که همه همچون پدر، در راه ایمان و مسلمانی استوار بودند و از هواداران اهل بیت به شمار می رفتند. آنها مورد علاقه امامان شیعه بودند. امام حسین، امام باقر و امام صادق بارها از میثم به نیکی یاد کرده اند.

 

نام و کنیه میثم تمار


حضرت علی (ع) میثم را از صاحب‌اش خرید و آزاد کرد و چون نامش را پرسید، گفت سالم نام دارم. حضرت به او فرمود پیامبر اکرم (ص) مرا آگاه کرده است که والدین عجمی‌ات تو را میثم نامیده‌اند. میثم سوگند خورد و سخن خداوند و پیامبر و علی (ع) را تصدیق کرد. سپس امام از او خواست به نام گذشته‌اش، که پیامبر هم او را آن‌گونه نامیده است، بازگردد. میثم پذیرفت و کنیه‌اش ابوسالم شد. کنیه دیگر او ابوصالح بود.  ابن شاذان قمی کنیه او را ابوجعفر ذکر کرده است.

 

فضیلت های میثم تمار

سخنوری

 میثم بیانی رسا داشت و در نطق سخن، توانا و فصیح بود.


مفسر قرآن

میثم تمار در تفسیر قرآن توانمند بود.


راوی حدیث در صدر اسلام

 با آن استعداد ویژه‌ای که داشت و با آن موقعیت خوبی که بهره‌مند بود، احادیث زیادی از علی ابن ابی‌طالب شنیده بود و آن‌ها را بازگو می‌کرد. حتی مجموعه کتاب‌هایی را تألیف کرده بود. لیکن از نوشته‌های او چیزی باقی نمانده‌است و اندکی از روایات او در کتاب احادیث نقل شده‌است.


دانای رازها

 میثم از بسیاری از حوادث آینده خبر داشت و آن‌ها را گاهی پیشگویی می‌کرد. نامه سر بسته می‌خواند، راز نشنیده می‌گفت و…. او این‌ها را از، علی ابن ابی‌طالب، یادگرفته بود و از وقوع بسیاری از فتنه‌ها، نحوه مرگ خودش و دیگران و… آگاه بود. این از علومی بود که علی ابن ابی‌طالب به بعضی از یاران برگزیده خویش یاد می‌داد که روحی بزرگ و مستعد داشتند و دارای ظرفیتی افزون بودند. اینان را «اصحاب سِرّ» علی ابن ابی‌طالب می‌دانستند و میثم نیز یکی از این اصحاب بود. میثم می‌دانست که چگونه کشته خواهد شد و به دست چه کسی و چگونه. کشته شدن در راه خدا آرزوی بزرگ میثم تمار و حبیب ابن مظاهر بود. هر دو هم به این آرزو رسیدند. هنگامی که همدیگر را ملاقات می‌کردند، حبیب ابن مظاهر گفت: گویا پیرمرد خربزه فروشی را می‌بینم در راه دوستی با پیامبر خدا و آل او به دار آویخته شده‌است. میثم هم در پاسخ به او گفت: من هم گویا مرد سرخ رویی را می‌بینم و می‌شناسم که با دو دسته موی بر سر که برای یاری فرزند دختر پیامبرش قیام می‌کند و کشته می‌شود.

 

میثم و واقعه کربلا

در سال ۶۰ قمری، کمی پیش از قیام امام حسین و حادثه کربلا، میثم برای عمره رهسپار مکه شد. چون امام را نیافت، سراغ او را از ام سلمه گرفت. ام سلمه او را از احوال امام حسین (ع) آگاه نمود. میثم که عازم بازگشت به کوفه بود، از ام‌سلمه خواست به امام سلام برساند و بگوید نزد خداوند با امام دیدار خواهد کرد.

 

صحابه سه امام شیعه (ع)

میثم را از اصحاب سه امام نخست شیعیان، علی(ع) و حسن (ع) و حسین (ع)، برشمرده‌اند، اما شهرت او بیشتر به سبب شاگردی حضرت علی (ع) بوده است. میثم بسیار دوستدار اهل بیت (ع) بود و آنان نیز متقابلاً‌ به او توجه خاصی داشتند.
به گفته امّ‌سلمه، همسر پیامبر، پیامبر بارها از میثم به نیکی یاد کرده و درباره وی به حضرت علی (ع) سفارش نموده بود. میثم مورد عنایت خاص امام علی (ع) بود و از آن حضرت، علوم بسیاری فرا گرفت.  امام با او گفتگوهای بسیار داشت.  دانش بسیار و اسرار وصیت را به وی آموخت، او را از امور غیبی آگاه ساخت و در زمره گروهی از مؤمنان آزموده قرار داد که در درک و تحمل امر رسول خدا و سخنان اهل بیت (ع) مقام والایی داشتند. از این مطالب معلوم می‌شود میثم از ظرفیت روحی بالایی برخوردار بوده است. پس از امام علی (ع)، میثم در شمار اصحاب وفادار امام حسن و امام حسین (ع) در آمد. امام حسین (ع) به میثم توجه ویژه‌ای داشت و از او به نیکویی یاد می‌کرد. 



آثار میثم تمار

تفسیر

میثم تمار تألیفاتی داشته است. یکی از آنها تفسیری است که از علی (ع) آموخته بود. در روایتی، میثم، خطاب به عبدالله بن عباس گفته است که امام علی (ع) تأویل قرآن را به وی آموخته است. زمانی که میثم به عمره رفت، به ابن عباس گفت هر مطلبی درباره تفسیر قرآن می‌خواهد، از وی بپرسد. ابن‌عباس از این پیشنهاد استقبال کرد و کاغذ و دواتی خواست و آنچه را که میثم املا کرد، نوشت. چون میثم او را از شهادت خود به دستور ابن‌زیاد خبر داد، ابن‌عباس که گمان می‌کرد میثم این خبر را از روی غیب گویی به او داده است، به وی بی‌اعتماد شد و درصدد برآمد مطالبی را که از او نوشته بود، پاره کند. میثم او را از این کار بازداشت و از او خواست این تفسیر را حفظ کند و اگر آنچه وی از آن خبر داده است، به وقوع نپیوست، آن را از بین ببرد. ابن‌عباس پذیرفت و پس از مدتی همه اخباری که میثم از آینده داده بود، محقق شد.

حدیث

میثم، کتابی هم در حدیث داشته است که فرزندانش از آن، روایاتی نقل کرده‌اند. پاره‌ای از روایات آن در منابع موجود است. این احادیث دربردارنده موضوعاتی چون حبّ و بغض به اهل بیت (ع)، برتری مسجد کوفه بر بیت‌المقدس، چهار بار اقرار به زنای محصنه و حدّ آن و معلوم‌کردن قاتل جوانی اَعرابی برای بازماندگان‌اش به دست علی (ع)، است.

 

نحوه شهادت میثم تمار

۲۰ سال از این ماجرای پیش بینی چگونگی شهادت میثم گذشته بود. در این مدت امام علی (ع) و امام حسن (ع) به شهادت رسیده بودند و دوران امامت امام حسین (ع) آغاز شده بود. وقتی عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه می‌شود، دستور می‌دهد تا یاران و مرتبطین با امام حسین (ع) را دستگیر کنند. میثم نیز دستگیر می‌شود و هنگامی که با دستان بسته او را به دیدار عبید الله می‌برند، عبیدالله با تمسخر گفت این برده ایرانی اینقدر مهم شده است که با حسین دیدار می‌کند و وارد نهاد سیاست شده است.

میثم از چهره‌های سرشناس کوفه بود و همه او را به عنوان شیعه ائمه اطهار می‌شناختند. ابن زیاد به جناب میثم جسارت کرد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد و به او گفت: تو باید از علی (ع) برائت بجویی و از او بدگویی كنی… و الا دست و پایت را قطع می‌كنم و تو را به دار می‌آویزم. با این سخن اشک میثم سرازیر شد. ابن زیاد از علت گریه او سؤال كرد. گفت: از قول و عمل تو گریه نمی‌كنم. از شكی كه آن روز از خبر مولایم بر من عارض شد گریه می‌كنم. ابن زیاد پرسید: مگر مولای تو چه گفته؟ سپس میثم جریان را نقل كرد، ابن زیاد گفت دست و پایت را قطع می‌كنم. اما زبانت را باقی می‌گذارم تا دروغ تو و مولایت را آشكار سازم. سپس دست و پای او را قطع كرد و او را بالاتر دار برد. او در بالای دار صدا می‌زد؛ ای مردم هر كسی می‌خواهد احادیث علی (ع) را بشنود جلو بیاید. مردم جمع شدند. عمرو بن حریث به عبیدالله بن زیاد گفت: می‌ترسم او دل‌های مردم كوفه را دگرگون كند و آن‌ها بر علیه تو خروج كنند. عبیدالله دستور داد: برو زبانش را قطع كن سپس زبان او را قطع كردند و میثم به شهادت رسید.

 

تدفین میثم تمار

پیكر میثم مدتى پس از شهادتش بر سر دار بود و ابن زیاد براى اهانت‏ بیشتر به میثم، اجازه نداد كه بدن‏ او را به خاك بسپارند. به علاوه مى‏خواست ‏با استمرار این صحنه، زهر چشم بیشترى از مردم‏ بگیرد و به آنان بفهماند كه سزاى مدافعان و پیروان على (ع) چنین است.

هفت تن از مسلمانان کوفه كه خرمافروش بودند، نتوانستند این صحنه را تحمل كنند. آن ها با هم، هم‏ پیمان شدند تا پیكر میثم را برداشته و به خاك بسپارند. آن ها با نقشه ای که کشیده بودند پیکر میثم را از چوبه دار باز كردند و آن طرفتر در محل بركه آبى كه خشك شده بود دفن نمودند.

 

منابع

۱-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص ۲۹۱ و ۲۹۲.
۲-ابن حجر عسقلانی، الاصابة في معرفة الصحابه، ج ۳، ص ۴.
۳-عباس قمی، نفس المهموم، ترجمهٔ شعرانی، ص ۵۹.
۴-شیخ مفید، ارشاد، ج ۱، ص ۳۲۳؛ شرح ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۲۹۱.
۵-سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۲۴.
۶-جواد محدثی؛ آشنایی با اسوه‌ها - میثم تمار
۷-ایران و ایرانیان در متون مقدس، یاران ایرانی امام علی علیه السلام، حمید یزدان‌پرست؛ صفحه ۵۹۱
۸-رجال کشّی، ص ۸۶.
۹-اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۱۹۸.
۱۰-سفینت البحار، ج ۱، ص ۲۰۵.

۱۱- بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۱۳.

۱۲-بحار الانوار، ج ۴۰، ص ۲۰۰؛ نفس المهموم، ص ۶۰.

۱۳-بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۲۰۲؛ در ادامه همین روایت آمده است که میثم، نشانه ای هم به جبله گفته بود. وی می گوید: یک روز از خانه بیرون آمدم، دیدم خورشید که بر دیوارها می تابد، همچون پارچه ای است که به رنگ سرخ، رنگ آمیزی شده باشد. صیحه ای کشیدم و گفتم: به خدا سوگند، سرورمان حسین بن علی(ع) کشته شد. و همان گونه بود که او از میثم شنیده بود.

۱۴-آقابزرگ طهرانی، ج۴، ص۳۱۷.
۱۵-کشی، رجال، ۱۳۴۸ش، ص۸۱.
۱۶- طوسی، الامالی، ص۱۴۸؛ غفار، الکلینی و الکافی، ص۲۸
۱۷- برقی، المحاسن، ص۳۰۹و۳۱۰؛ ثقفی، الغارات، ج۲، ص۴۱۳و۴۱۵؛ طوسی، الامالی، ص۱۴۸و۲۴۶و۴۰۵و۴۰۶؛ شاذان، الفضائل، ص۳۵.

 

پایان پیام/47

منبع: شبستان

کلیدواژه: علی ابن ابی طالب شهادت رسید میثم تمار امام حسین ابن عباس ابن زیاد حضرت علی امام علی پیش بینی بن عباس اهل بیت بن زیاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۹۵۹۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معلمانِ نیک به خدا نزدیک ترند

دوازدهم اردیبهشت سالروز شهادت استاد شهید مطهری، به عنوان روز معلم نامیده شده است. شاید بتوان گفت در بین همه ادیان آسمانی و مکتب‌های موجود در دنیا، بیشترین سفارش و توصیه به علم‌آموزی و تکریم و تجلیل از حق معلم و استاد، در دین مبین اسلام بوده است.

بنابر آیه شریفه «و علّم آدم الأسماء کلّها» خداوند متعال نخستین معلم است و پیامبران الهی که وظیفه تعلیم آیات الهی را بر عهده دارند، همه معلمان بشریت هستند. مقام معلم آن قدر با ارزش است که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود را معلم نامیده است: «إنّما بعثت معلّماً».

40 چهارشنبه را میهمان کلمات گهربار و حیات‌بخش حضرت علی بن موسی‌الرضا(ع) هستیم و همراه خوانندگان، شرح یک حدیث رضوی را در گفت‌وگو با اساتید حوزه و دانشگاه بررسی خواهیم کرد. شرح حدیث این هفته را در محضر استاد حوزه و دانشگاه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد باقر ربانی هستیم تا از جام معرفت کلمات رضوی، جان تشنه خویش را سیراب کنیم.

با عرض تبریک روز معّم خدمت شما استاد گرامی، صفحات رواق را منور به روایتی از حضرت رضا(ع) درباره علم آموزی و اهمیت کار معلّمی بفرمایید.

این روز بزرگ که به مناسبت شهادت استاد بزرگ حوزه و دانشگاه حضرت آیت الله شهید مطهری نامگذاری شده است، گرامی می‌دارم و مخصوصاً برای روح پاک آن دانشمند نمونه و دلسوز  پر تلاش، از درگاه خداوند طلب رحمت و رضوان دارم و به همه اساتید کشور عزیزمان ایران، این روز بزرگ را تبریک و تهنیت عرض می کنم. همان‌طور که می‌دانید اسلام، تأکید بسیاری بر ارزش ذاتی علم و تعلیم و تعلم آن دارد تا جایی که بسیاری از آیات قرآن و روایات پیامبر و اهل بیت(ع) در این باره وارد شده است. بنابر آیه شریفه «و علّم آدم الأسماء کلّها»، خداوند متعال نخستین معلم است و پیامبران الهی که وظیفه تعلیم آیات الهی را بر عهده دارند، همه معلّمان بشریت هستند. مقام معلّم آن قدر با ارزش است که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود را معلّم نامیده است: «إنّما بعثت معلّماً»

از امام رضا(ع) که خود ملقّب به عالم آل محمد(ص) است و معلم همه بشریت نیز روایاتی در این باب نقل شده که یکی از مهمترین آنها روایتی است که به نقل از پدران خود و آنها هم به نقل از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل فرموده‌اند که آن حضرت فرمود: «طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ، فَاطْلُبُوا اَلْعِلْمَ مِنْ مَظَانِّهِ، وَ اِقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ، فَإِنَّ تَعْلِیمَهُ لِلَّهِ حَسَنَةٌ، وَ طَلَبَهُ عِبَادَةٌ، وَ اَلْمُذَاکَرَةَ فِیهِ تَسْبِیحٌ، وَ اَلْعَمَلَ بِهِ جِهَادٌ، وَ تَعْلِیمَهُ مَنْ لاَ یَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ، وَ بَذْلَهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَی اللَّهِ، لِأَنَّهُ مَعَالِمُ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ، وَ مَنَارُ سَبِیلِ اَلْجَنَّةِ، وَ الْمُؤْنِسُ فِی اَلْوَحْشَةِ، وَ اَلصَّاحِبُ فِی اَلْغُرْبَةِ وَ اَلْوَحْدَةِ، وَ اَلْمُحَدِّثُ فِی اَلْخَلْوَةِ، وَ اَلدَّلِیلُ عَلَی اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ، وَ اَلسِّلاَحُ عَلَی اَلْأَعْدَاءِ، وَ اَلزَّیْنُ عِنْدَ اَلْأَخِلاَّءِ، یَرْفَعُ اَللَّهُ بِهِ أَقْوَاماً وَ یَجْعَلُهُمْ فِی اَلْخَیْرِ قَادَةً». در این روایت زیبا، امام رضا(ع) از قول پیامبر(ص) به ارزش ذاتی علم و لزوم تعلیم و تعلم و دلایل اهمیت علم نزد شارع مقدس اشاره می‌فرمایند. در این روایت، و به جهت مناسبتی که می‌خواهیم در این باره بحث کنیم، به شرح فقره‌ای از این روایت که درباره معلّم و ثواب تعلیم و دلایل این ثواب آمده است اشاره مختصری خواهم داشت.

امام رضا(ع) چه توصیه‌ای درباره شخصیت معلم و اینکه استاد و مربی چه خصوصیاتی باید داشته باشد دارند؟

امام رضا(ع) در جمله «فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ فِی مَظَانِّهِ» اشاره نموده‌اند به اینکه در هر جا که مسلمان احتمال دهد علم وجود دارد، باید برای دریافت آن اقدام کند. در جمله بعدی امام اشاره به این موضوع دارند که «وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ» یعنی علم را از اهل آن بگیرید» گر چه با توجه به فقره اول که گذشت، طلب علومی که معارف دینی نیستند حتی اگر نزد مشرک باشند، ضروری و واجب بوده و گمشده عاقل یا مؤمن تلقی شده اند اما علوم مربوط به دین و معارف دینی را باید از افرادی که شایستگی آن را دارند دریافت کرد و با توجه به سخن امیرالمؤمنین علی(ع) که تبعیت از اهل بیت(ع) و عدم پیشی گرفتن از ایشان را توصیه و عقب ماندن از آنها را نهی نمودند، اهل بیت(ع) کارشناسان واقعی علوم دینی بوده و مسلمانان تنها مجاز هستند علوم دین را از ایشان دریافت کنند. چنان که فرموده‌اند: «بر آنها پیشی مگیرید که گمراه می شوید و از آنان پس نمانید که تباه می‌شوید»

امیرالمؤمنین(ع) در جای دیگر فرموده‌اند: «ای کمیل! علم و معارف و اعتقادت را جز از ما نگیر تا از ما باشی». حدیث مزبور، دریافت علم از کسانی که علوم اهل بیت(ع) را نشر می‌دهند رد نمی‌کند، زیرا گرفتن علم از فقها و نشردهندگان علوم اهل بیت(ع) به نوعی گرفتن علوم از اهل بیت(ع) است.

پس معلوم شد که در علم‌آموزی غیر معارف دینی، باید انسان حتی اگر فقط در دست کفار و مشرکان این علم وجود دارد از آنها اخذ کند ولی در علوم دینی، کسب معارف فقط باید از طریق اهل بیت(ع) باشد. پس طلب علمی که واجب شده است بر همه مسلمانان؛ طریقی دارد که رکن اصلی این طریق معلم و استاد است. در ادامه این روایت، برخی امتیازها و نقاط مثبت تعلیم و تعلم بیان شده است.

از این امتیازها مخصوصاً در ثواب شغل معلمی برای خوانندگان رواق بگویید تا جامعه ما، ارزش معلّم را بیشتر بداند و از ایشان تکریم کند؟

حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در ادامه اشاره به این مطلب دارند که یاد دادن و آموزش علم به دیگران اگر برای خدا باشد، حسنه و نیکی است «تَعلیمه لِلهِ حَسَنَة؛ یادگیری علم برای خداوند حسنه است». در فقره بعدی حضرت می‌فرمایند که مذاکره علم، تسبیح خداست: «الْمُذَاکَرَةِ فِیهِ تَسْبِیحٌ.» یعنی سر کلاس نشستن و درس معلم و استاد را گوش دادن، همتراز تسبیح خداوند متعال است. در روایات داریم که یک ساعت در طلب علم بودن بهتر از احیای یک شب و یک روز در طلب علم بودن بهتر از سی ماه روزه است. سپس حضرت به یک امتیاز دیگر معلّمان اشاره دارند و می فرمایند، آموزش علم به دیگران، صدقه است: «تَعْلِیمُهُ مِنْ لَا یَعْلَمُهُ صَدَقَهَ» از دیدگاه امام رضا(ع) آموزش علم به افرادی که نمی‌دانند، نوعی صدقه است چرا که صدقه، به کمک مالی محدود نمی‌شود، بلکه شامل هر کار خوبی می‌شود، چنان که در روایت دیگری فرموده‌اند: «کل معروف صدقة».

امتیاز مهم دیگری که حضرت به آن اشاره می‌فرمایند، این است که معلم اگر علم خود را به اهل آن یاد بدهد و آنها را تربیت کند، موجب قرب و نزدیکی او به خداوند می‌شود و می‌توان گفت معلمانِ نیک، به خدا نزدیکترند. جمله «بَذلُهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَی اللهِ» دلالت بر این مطلب دارد.

بنا بر آنچه گفته شد، مقام معلم بسیار بالا و والا است و همان طور که مرحوم امام خمینی(ره) فرمودند: «معلمی شغل انبیاست». یعنی اگر بخواهیم کسی و شغلی را همتراز شغل انبیاء معرفی کنیم، شغل شریف «معلمی» است.

با توجه به این حدیث شریف، خطاب به جامعه و مسئولان و نیز معلمان عزیز چیست؟

گرچه فرصت و مجال بسیار کوتاه بود تا این حدیث زیبا و پر معنا را شرح دهیم، لیکن خلاصه و پیام آن را می‌توان برای معلمان عزیز این دانست که قدر این شغل مهم را بدانند و آن را با هیچ بهای مادی تعویض ننمایند و اخلاص و تقرب الهی را هدف خود در این شغل مهم قرار دهند. پیام دوم خطاب به مسئولان و جامعه است، همان گونه که احترام و تجلیل از انبیای الهی لازم است، باید جانشینان آنان در تعلیم و ارشاد دیگران به معرفت و بینش را تکریم و تعظیم کنند و به گونه‌ای شود که شغل معلمی در جامعه از احترام و ارزشی فوق‌العاده برخوردار شود.

منبع: روزنامه قدس مریم احمدی شیروان

دیگر خبرها

  • گفتمان انقلاب و ولایت در سراسر جهان تاثیرات گسترده داشته است
  • اعلام برنامه میثم مطیعی به مناسبت شهادت امام صادق(ع)
  • آغاز دیدار جمعی از معلمان با رهبر انقلاب
  • معلمانِ نیک به خدا نزدیک ترند
  • دیدار جمعی از معلمان با رهبر انقلاب در روز چهارشنبه
  • برگزاری آیین سوگواری شهادت امام صادق‌(ع) در باغ موزه انقلاب
  • حرکت دسته عزاداری در روز شهادت امام جعفر صادق (ع) در تهران برگزار می شود
  • حمله به نمازگزاران در گذره ولایت هرات
  • الگوی مکتب دانشگاهی انقلاب اسلامی را استخراج کردیم
  • تصاویری از رهبر انقلاب در خلیج فارس